می نویسم٬ می نویسم از تو تا تنِ کاغذِ من جا دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بُگذارد گریه این گریه اگر بُگذارد با تو از روزِ اَزَل خواهم گفت فتحِ معراجِ ازل کافی نیست با تو از اوجِ غزل خواهم گفت می نویسم همه ی هق هقِ تنهایی را تا تو از هیچ به آرامشِ دریا برسی تا تو در همهمه٬ همراه سکوتم باشی به حریمِ خلوتِ عشق تو تنها برسی می نویسم همه ی با تو نبودن ها را تا تو از خواب مرا به با تو بودن بِبَری تا تو تکیه گاهِ امنِ خستگی ها باشی تا مرا باز به دیدارِ خودِ من ببری...
0 دیدگاه

ارسال یک نظر